چشم بلبلی چشم بلبلی ، تا این لحظه: 12 سال و 29 روز سن داره

نی نی ناز مامان وبابا

اخرین برگ از سال 1393

امسال هم با همه سختیها و شیرینیهاش داره تموم میشه دیر اومدم سراغ وبلاگت مثل همیشه اما بلاخره اومدم دو روز دیگه مونده به پایان سال الانم خونه نیستی رفتی خونه به قول خودت خاله فلوک تا من باقیمونده کارامو کنم اونقدر شیطون شدی که هیچکس باور نمیکنه تو همون رهام اروم و سر به زیری نمیدونم چرا یهو از این رو به اون رو شدی بلا شدی وابستگیت بهم زیاد شده اما کمی بهتر شدی به نسبت ماه قبل چند روز قبل خونه مامان فاطی داشتی بدو بدو میکردی که انگشت خاله فرشته رو له کردی و ... انگشتش به شدت ورم کرده و هنوزم خوب نشده هی هم میرفتی بوسش میکردی و عذاب وجدان داشتی شیون شدی اما هنوزم مثل قبل مهربون و با محبت...
28 اسفند 1393

سی و سه ماهگی

ماجرای مهدکودک این ماه قرار شد ببرمت مهدکودک اماااااااااااااا کاش هرگز نمیبردمت چند باری برده بودمت و تو اتاق بازی اونجا بازی کرده بودی با مدیرش صحبت کردم و گفت از اول ماه بهمن بیارش منم بردمت اما فقط دو روز اصلا کنار نیومدی با مهد و مربی شایدم از من بد جدات کردن با کلی گریه رفتی تو و خیلی زودم اروم شدی ولی وقت برگشتن به خونه اونقدر خوشحال بودی که انگار از زندان ازاد شدی خیالم راحت بود که مربی های بدی ندارن که بخوان بدرفتاری کنن  به هر حال دیگه نبردمت و یه تاثیر بد و خیلی بد داشت برات این که به شدت خیلی زیادی وابسته من شدی حتی ونه مامان فاطی و خاله فروغ هم نمیمونی و کلی گریه...
2 اسفند 1393
1