اخرین برگ از سال 1393
امسال هم با همه سختیها و شیرینیهاش داره تموم میشه دیر اومدم سراغ وبلاگت مثل همیشه اما بلاخره اومدم دو روز دیگه مونده به پایان سال الانم خونه نیستی رفتی خونه به قول خودت خاله فلوک تا من باقیمونده کارامو کنم اونقدر شیطون شدی که هیچکس باور نمیکنه تو همون رهام اروم و سر به زیری نمیدونم چرا یهو از این رو به اون رو شدی بلا شدی وابستگیت بهم زیاد شده اما کمی بهتر شدی به نسبت ماه قبل چند روز قبل خونه مامان فاطی داشتی بدو بدو میکردی که انگشت خاله فرشته رو له کردی و ... انگشتش به شدت ورم کرده و هنوزم خوب نشده هی هم میرفتی بوسش میکردی و عذاب وجدان داشتی شیون شدی اما هنوزم مثل قبل مهربون و با محبت...
نویسنده :
آوا
13:54